قدرت ذهن چیست؟
مغز ما بخش قدرتمندی از وجود ماست. درواقع ما کمابیش یک ابررایانه درون ذهن خود داریم. گرچه مغز ما پیچیدهتر از یک ابر رایانه است، اما میتواند باعث موفقیت و رشد بیحدوحصر زندگی ما شود. مهمترین بخش این است که ما بفهمیم چطور میتوانیم از تمام قدرت ذهنمان استفاده کنیم. قدرت ذهن مسئلهای ساده است اما بازکردن قفل آن مسئلهٔ دیگری است. هنگام تلاش برای بازکردن این پتانسیل، ممکن است با موانع زیادی مواجه شوید.
یک واقعیت شناختهشده در مورد انسان این است: درحالیکه مغز ما فوقالعاده قدرتمند است، اما مردم تنها از کسری از پتانسیل آن استفاده میکنند و این فقط دو دلیل دارد:
• مغز ما دائماً با اطلاعات بمباران میشود تا از دنیا عقب نمانیم؛
• و ضمیر ناخودآگاه ما.
درواقع، مغز ما قادر است مقادیر زیادی از اطلاعات را ذخیره کند اما ذهن ما این وظیفه را به ضمیر ناخودآگاهمان محول میکند. مثلاً تمام اطلاعاتی که از حواس خود بهدست میآوریم به ضمیر ناخودآگاهمان منتقل میشود. چرا مغز این کار را میکند؟ جواب دوباره همان است، چون مغز ما هر روز مجبور است اطلاعات زیادی را بررسی و پردازش کند و به تنهایی منفجر میشود.
اما همزمان نحوهٔ عملکرد مغز ما اغلب مانع بزرگی است که افراد هنگام بازکردن قدرت ذهن خود با آن روبهرو میشوند. در اصل، دسترسی یافتن به ضمیر ناخودآگاه، استفاده از قدرت ذهن و آنچه که هست را ممکن میسازد.
تغییر در قدرت ذهن؛ تغییر در طرز فکر
افکار شما بر همهٔ جنبههای زندگی شما تأثیر میگذارند، خواه از آنها آگاه باشید یا نه. مسلماً تغییر در طرز فکر شما زندگی شخصی و حرفهایتان را به کل تغییر میدهد. هر تجربهای با یک فکر شروع میشود. این فکر شماست که عملی میشود و یک اثر موجی ایجاد میکند که به مرور در زندگی شما بزرگتر میشود.
مثلاً آیا تابهحال تصمیم گرفتهاید خودرویی از یک برند خاص بگیرید و ناگهان هر جا چشم میگردانید نمونهای از این خودرو را میبینید؟ وقتی شروع به فکرکردن و عملکردن برای رسیدن به آنچه میخواهید میکنید، ذهن شما به طور خودکار تغییر کرده و شما را به همان سمت میکشاند. اما دقت داشته باشید قرار نیست به هر چه فکر میکنید برسد، بلکه باید اقدامی در این جهت نیز انجام دهید. یعنی این یک روند راکد نیست. نمیتوانید تنها با افکار و بدون تلاش به نتیجهٔ خاصی برسید.
قدرت ذهن هم میتواند شما را به نتایج مثبت و هم منفی برساند. اگر ذهن شما بر این باور باشد که بیماری مزمنی دارید یا توانایی دستیابی به یک هدف را ندارید، بهطور خودکار روز خود را با همین انتظار شروع میکنید. الگوی فکری اولیهٔ شما هر چه باشد، ناخودآگاه دلایلی را بر درستی این فکر خواهید یافت. اتفاق بعدی این است که شما یک حلقهٔ بازخورد ایجاد میکنید و افکار اولیهٔ خود را تقویت میکنید. برای همین است که تمرین سیمکشی مجدد افکارتان کلید موفقیت، شادی و سلامتی شماست.
راههایی برای استفاده از قدرت ذهن
بازکردن قدرت ذهن ما به درک نحوهٔ عملکرد ضمیر ناخودآگاه بستگی دارد. چه بخواهیم در زمینههای مختلف زندگی خلاقیت به خرج دهیم یا به موفقیت برسیم به کمک ضمیر ناخودآگاه خود نیاز داریم. اما سؤال اصلی این است که چگونه میتوانیم قدرت ذهن خود را باز کنیم و فرصتها و رشد بیشتری داشته باشیم؟
1. نسبت به آنچه وارد ذهن خود میکنید آگاه باشید
اولین قدم برای باز کردن قفل قدرت ذهن، حذف افکار و احساسات منفی است. یعنی باید خودگویی منفی را حذف کنید و ترس را کنار بگذارید. طی این پروسه شما باید سیستم اعتقادی خود را تغییر دهید البته منظور ما از سیستم اعتقادی اصلاً دین یا مذهب شما نیست، شما میتوانید به هر چیزی اعتقاد داشته باشید.
مثلاً در مورد کار خود چه اعتقادی دارید؟ اگر آن را کسلکننده میبینید، ذهن شما نیز این را باور میکند و باعث میشود براساس همین احساسات عمل کنید. در مورد رابطهای که با فرزندان، اقوام، شریک زندگی یا همکاران خود دارید چطور؟ این باورها در نحوهٔ رفتار شما با اطرافیانتان نفوذ خواهند کرد. بهطور کلی در مورد زندگی خود چه فکر میکنید؟ این باور بر نحوهٔ نگاه شما به زندگی تأثیر میگذارد. اینها تنها چند نمونه هستند بنابراین مطمئن شوید که ترس را در خود نگه نمیدارید و به جنبههای مختلف زندگیتان با دید منفی نگاه نمیکنید.
2. امیال خود را دستکم نگیرید
منفیگرایی بر ضمیر ناخودآگاه ما تأثیر میگذارد اما برعکس آن نیز صادق است. درواقع ناخودآگاه ما از امیال ما تغذیه میکند. باز هم، قدرت ذهن ما نیاز به هدفی دارد و اگر آن هدف با میل شما تغذیه شود، ذهن نیز برای رسیدن به آن تلاش خواهد کرد. ما این را میدانیم چون بارها و بارها تأثیر آن را دیدهایم. کارآفرینانی که شرکتهای بزرگ میسازند، ورزشکارانی که بسیار موفق میشوند و بسیاری از افراد موفق دیگر با یک میل عمیق درونی به موفقیت رسیدهاند.
3. منابع مناسب داشته باشید
یکی از مشکلاتی که مردم با آن مواجه میشوند کمبود دانش است. اغلب، مردم خودشان متوجه میشوند که در برخی از بخشهای زندگیشان مشکلاتی دارند اما نمیدانند از کجا شروع کنند. یا شاید اطلاعات خود را از منابع اشتباه دریافت میکنند. در هر صورت، مهم است که به دنبال دانش درست و به چالش کشیدن آن باشید. مردم با خواندن یک کتاب یا یک مقاله یا شرکت در یک سمینار سعی میکنند چنین مشکلاتی را برطرف سازند اما آیا این کار درست است؟
فقط به این دلیل که یک نفر چیزی گفته است، دلیل بر درستی آن نیست. وظیفهٔ شما این است که مطمئن شوید این اطلاعات مؤثق هستند و آنها را در ذهن خودتان ارزیابی کنید. آیا اطلاعات منطقی است؟ آیا به موقعیت خاص شما مربوط میشود؟ میتوانید از آنها در زندگی بهره ببرید؟ البته این بدان معنا نیست که همه چیز را رد کنید، بلکه باید صحت و سقم اطلاعات را بسنجید.